حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
از پای در آمدن، تسلیم شدن، سرفرود آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We did not succumb to their threats.
تسلیم تهدیدهای آنان نشدیم.
to succumb to a disease
از بیماری مردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «succumb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/succumb