گذشتهی ساده:
broken downشکل سوم:
broken downسومشخص مفرد:
breaks downوجه وصفی حال:
breaking down(بحث یا مذاکره) بینتیجه به پایان رسیدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
از کار ایستادن، توقف در عمل کردن
به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «break down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/break-down