آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۴۰۲

    Break Even

    ˈbreɪkˈiːvn̩ breɪkˈiːvn̩

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): breakeven

    شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): break-even

    معنی break even | جمله با break even

    idiom

    اقتصاد یربه‌یر شدن، سربه‌سر شدن (سود و زیان)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    Our goal for this project is to break even, not to make a huge profit.

    هدف ما از این پروژه این است که یربه‌یر شویم، نه این‌که سود کلان کسب کنیم.

    It took several years for the startup to break even.

    چندین سال طول کشید تا استارت‌آپ سربه‌سر شود.

    adjective noun

    اقتصاد مربوط به زمانی که دخل و خرج برابر شود، برابر، سربه‌سر، برابری هزینه و درآمد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    After two years, the shop reached the breakeven point.

    مغازه بعد از دو سال دخل و خرج کرد.

    The project has already surpassed the break-even stage and is now generating profits.

    این پروژه در حال حاضر از مرحله‌ی برابری هزینه و درآمد فراتر رفته و اکنون در حال کسب سود است.

    idiom informal

    انگلیسی آمریکایی مساوی کردن، برابر شدن (مسابقه و غیره)

    Despite all of his hard work, he only managed to break even in the competition.

    علی‌رغم تمام تلاش‌هایش، او تنها توانست در رقابت‌ها مساوی کند.

    After playing for hours, the two opponents finally managed to break even.

    این دو حریف پس از ساعت‌ها بازی در نهایت توانستند به تساوی برسند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد break even

    1. phrasal verb be or become equal, neither gain nor lose money
      Synonyms:
      balance books equalize recover expense recover cost experience no loss

    ارجاع به لغت break even

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «break even» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/break-even-2

    لغات نزدیک break even

    • - break diplomatic relations
    • - break down
    • - break even
    • - break faith
    • - break free
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.