آویزان، شلوول، شل و چینخورده، افتکرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The saggy pants made it difficult for him to walk properly.
شلوار آویزان راه رفتن درست را برای او دشوار میکرد.
Look at the saggy balls of the old man.
به تخمهای شلوول پیرمرد نگاه کن.
The saggy skin on his face was a sign of aging.
پوست شل و چینخوردهی صورتش نشان از پیری داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «saggy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/saggy