آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آبان ۱۴۰۴

    Accuser

    əˈkjuːzər əˈkjuːzə

    معنی accuser

    noun

    تهمت‌زننده، شاکی، مدعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accuser

    1. noun person laying blame
      Synonyms:
      informer prosecutor indicter tattletale rat

    لغات هم‌خانواده accuser

    • noun
      accusation, accuser
    • adjective
      accusing
    • verb - transitive
      accuse
    • adverb
      accusingly

    سوال‌های رایج accuser

    معنی accuser به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی accuser در زبان فارسی به «اتهام‌زننده»، «شاکی»، «تهمت‌زننده» یا «کسی که دیگری را متهم می‌کند» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی فعل accuse به معنای «متهم کردن» گرفته شده است و معمولاً در زمینه‌های قضایی، اخلاقی یا اجتماعی به کار می‌رود. «Accuser» فردی است که ادعا می‌کند شخص دیگری مرتکب تخلف، گناه یا جرم شده است. در بسیاری از متون رسمی و ادبی، این واژه بار سنگینی از مسئولیت، عدالت‌خواهی، و گاه حتی تردید را در خود دارد.

    در نخستین معنا، «accuser» به نقشی رسمی در نظام عدالت اشاره دارد. در دادگاه‌ها، شاکی یا اتهام‌زننده فردی است که شکایت خود را به مرجع قضایی می‌برد و با ارائه‌ی مدارک و شواهد، خواستار بررسی جرم یا تخلف می‌شود. در این بُعد، نقش او حیاتی است، زیرا آغاز روند دادخواهی و کشف حقیقت، معمولاً با ادعای او شکل می‌گیرد. بدون شاکی، بسیاری از جرایم یا بی‌عدالتی‌ها هرگز آشکار نمی‌شدند.

    در سطح دوم، واژه‌ی «accuser» بار روانی و اخلاقی پیدا می‌کند. در روابط انسانی، گاه افرادی دیگران را بدون مدارک کافی متهم می‌کنند؛ در این حالت، «accuser» نمادی از قضاوت شتاب‌زده و بی‌انصافی می‌شود. چنین کاربردی، در ادبیات و فلسفه نیز دیده می‌شود؛ جایی که اتهام‌زننده گاهی نماد وجدان درونی یا حتی جامعه‌ای است که بر رفتار انسان‌ها نظارت می‌کند. بنابراین، این واژه مرز باریکی میان عدالت و قضاوت ناعادلانه را نشان می‌دهد.

    در بُعد اجتماعی، نقش «accuser» به مفهوم قدرت و مسئولیت نیز گره خورده است. کسی که اتهام می‌زند، نه‌تنها سخنی درباره‌ی دیگری می‌گوید، بلکه افکار عمومی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. از این‌رو، گفته‌ها و ادعاهای او می‌توانند سرنوشت افراد را تغییر دهند. به همین دلیل، فرهنگ‌های مختلف بر لزوم دقت، صداقت و رعایت انصاف در هنگام اتهام زدن تأکید کرده‌اند. واژه‌ی «accuser» در این معنا، نه فقط توصیفی از یک نقش، بلکه هشداری اخلاقی درباره‌ی مسئولیت سخن گفتن است.

    در نگاهی گسترده‌تر، «accuser» گاه استعاره‌ای از صدای حقیقت یا وجدان جمعی نیز به شمار می‌آید. در بسیاری از آثار ادبی، شاکی نمادی از کسی است که در برابر ظلم، سکوت نمی‌کند و بی‌عدالتی را فریاد می‌زند. چنین برداشتی از واژه، بُعدی مثبت و شریف به آن می‌بخشد. در مقابل، اگر انگیزه‌ی اتهام‌زننده خودخواهانه یا مبتنی بر دروغ باشد، «accuser» به شخصی منفی و ویرانگر بدل می‌شود. از این رو، این واژه همواره در مرز میان حق و باطل، صداقت و تهمت، و عدالت و انتقام معنا می‌یابد.

    واژه‌ی «accuser» تنها به معنای ساده‌ی «شاکی» خلاصه نمی‌شود، بلکه مفهومی چندوجهی دارد که به روابط انسانی، وجدان فردی و نظام عدالت گره خورده است. این واژه یادآور قدرت کلمات و تأثیر ادعاهاست؛ زیرا یک اتهام، می‌تواند حقیقتی را آشکار کند یا بی‌گناهی را درهم بشکند.

    ارجاع به لغت accuser

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «accuser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accuser

    لغات نزدیک accuser

    • - accuse
    • - accused
    • - accuser
    • - accusing
    • - accusingly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.