شکل جمع:
prosecutorsحقوق دادستان، مدعیالعموم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The prosecutor questioned the witness on the stand.
دادستان از شاهد در جایگاه سؤال کرد.
The prosecutor presented strong evidence against the defendant in court.
مدعیالعموم در دادگاه مدارک محکمهپسندی را علیه متهم ارائه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prosecutor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prosecutor