آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Prosecution

    ˌprɑːsəˈkjuːʃn ˌprɒsɪˈkjuːʃn

    شکل جمع:

    prosecutions

    معنی prosecution | جمله با prosecution

    noun countable uncountable C2

    حقوق پیگرد قانونی، تعقیب کیفری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    They are facing prosecution for noise nuisance.

    آن‌ها به دلیل ایجاد مزاحمت‌ صوتی تحت تعقیب کیفری قرار دارند.

    Doctors guilty of neglect are liable to prosecution.

    پزشکانی که اهمال‌کاری کرده‌اند، مشمول پیگرد قانونی هستند.

    noun singular C2

    حقوق وکیل شاکی، دادستان (the prosecution)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The prosecution argued that the defendant had a motive to commit the crime.

    به گفته‌ی وکیل شاکی متهم برای ارتکاب جرم انگیزه داشته است.

    His lawyer negotiated a plea deal with the prosecution to reduce the sentence.

    وکیل او برای کاهش مجازات، با دادستان به توافقی دست یافت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The prosecution presented compelling evidence against the defendant.

    وکیل شاکی شواهد قانع کننده‌ای علیه متهم ارائه کرد.

    noun uncountable formal

    قدیمی انجام، اجرا، پیشبرد

    The prosecution of the war was carried out with careful planning.

    انجام جنگ با برنامه‌ریزی دقیق انجام شد.

    Weather conditions slowed down the prosecution of the offensive.

    شرایط جوی پیشبرد عملیات تهاجمی را کند کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The successful prosecution of the operation resulted in the capture of key enemy targets.

    اجرای موفقیت‌آمیز این عملیات منجر به تصرف اهداف کلیدی دشمن شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prosecution

    1. noun the act of furthering a project
      Synonyms:
      execution performance pursuit pursuance discharge undertaking effectuation
    1. noun the prosecuting party in a criminal action
      Synonyms:
      government state district attorney da prosecuting attorney state's attorney prosecuting agent criminal prosecution
      Antonyms:
      defense

    Collocations

    liable to prosecution

    قابل‌تعقیب قانونی، پیگرد‌پذیر

    criminal prosecution

    تعقیب جزایی، پیگرد جزایی

    سوال‌های رایج prosecution

    شکل جمع prosecution چی میشه؟

    شکل جمع prosecution در زبان انگلیسی prosecutions است.

    ارجاع به لغت prosecution

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prosecution» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prosecution

    لغات نزدیک prosecution

    • - prosecute trespassers
    • - prosecuting attorney
    • - prosecution
    • - prosecutor
    • - proselyte
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.