شکل جمع:
prosecutionsحقوق پیگرد قانونی، تعقیب کیفری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
They are facing prosecution for noise nuisance.
آنها به دلیل ایجاد مزاحمت صوتی تحت تعقیب کیفری قرار دارند.
Doctors guilty of neglect are liable to prosecution.
پزشکانی که اهمالکاری کردهاند، مشمول پیگرد قانونی هستند.
حقوق وکیل شاکی، دادستان (the prosecution)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The prosecution argued that the defendant had a motive to commit the crime.
به گفتهی وکیل شاکی متهم برای ارتکاب جرم انگیزه داشته است.
His lawyer negotiated a plea deal with the prosecution to reduce the sentence.
وکیل او برای کاهش مجازات، با دادستان به توافقی دست یافت.
The prosecution presented compelling evidence against the defendant.
وکیل شاکی شواهد قانع کنندهای علیه متهم ارائه کرد.
قدیمی انجام، اجرا، پیشبرد
The prosecution of the war was carried out with careful planning.
انجام جنگ با برنامهریزی دقیق انجام شد.
Weather conditions slowed down the prosecution of the offensive.
شرایط جوی پیشبرد عملیات تهاجمی را کند کرد.
The successful prosecution of the operation resulted in the capture of key enemy targets.
اجرای موفقیتآمیز این عملیات منجر به تصرف اهداف کلیدی دشمن شد.
قابلتعقیب قانونی، پیگردپذیر
تعقیب جزایی، پیگرد جزایی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prosecution» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prosecution