شکل جمع:
district attorneysمخفف این لغت DA است.
انگلیسی آمریکایی حقوق دادستان ناحیهای
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The district attorney was prosecuting the criminal case.
دادستان ناحیهای در حال پیگیری پروندهی جنایی بود.
The district attorney announced the verdict.
دادستان ناحیهای حکم را اعلام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «district attorney» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/district-attorney