آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ بهمن ۱۴۰۱

    Da

    ˌdiː ˈeɪ ˌdiː ˈeɪ ˌdiː ˈeɪ ˌdiː ˈeɪ

    معنی da | جمله با da

    abbreviation noun countable

    انگلیسی آمریکایی حقوق (district attorney) دادستان ناحیه‌ای

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The DA was prosecuting the criminal case.

    دادستان ناحیه‌ای در حال پیگیری پرونده‌ی جنایی بود.

    The DA announced the verdict.

    دادستان ناحیه‌ای حکم را اعلام کرد.

    abbreviation noun

    (ducktail) دم اردکی (نوعی مدل موی قدیمی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The barber offered him the classic da haircut.

    آرایشگر مدل موی دم اردکی کلاسیک را به او پیشنهاد داد.

    He had a da hairstyle that was popular in the 1950s.

    او مدل موی دم اردکی داشت. این مدل مو در دهه‌ی ۱۹۵۰ محبوب بود.

    abbreviation

    (با حروف بزرگ) (days after acceptance) روزهای پس از پذیرش

    The DA were filled with excitement.

    روزهای پس از پذیرش پر از هیجان بود.

    The DA passed quickly.

    روزهای پس از پذیرش به‌سرعت گذشت.

    abbreviation

    (با حروف بزرگ) (delayed action) اقدام دیرهنگام

    The DA caused the project to be delayed by a month.

    این اقدام دیرهنگام باعث شد که پروژه یک ماه به تأخیر بیفتد.

    The DA of Government of France caused much frustration.

    اقدام دیرهنگام دولت فرانسه باعث ناامیدی بسیاری شد.

    abbreviation countable

    انگلیسی بریتانیایی اقتصاد (با حروف بزرگ) (deposit account) حساب سپرده (در انگلیسی آمریکایی به آن savings account می‌گویند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    I opened a new DA at the bank.

    حساب سپرده‌ی جدیدی در بانک باز کردم.

    The bank required her to open a DA before they could process her loan application.

    بانک او را ملزم به باز کردن حساب سپرده پیش از رسیدگی به درخواست وام کرد.

    abbreviation

    (با حروف بزرگ) (Dictionary of Americanisms) فرهنگ اصطلاحات آمریکایی

    I used the DA to find the meaning of an unfamiliar word.

    از فرهنگ اصطلاحات آمریکایی برای پیدا کردن معنای یک کلمه‌ی ناآشنا استفاده کردم.

    I read the DA to gain a better understanding of the language.

    فرهنگ اصطلاحات آمریکایی را خواندم تا درک بهتری از زبان پیدا کنم.

    abbreviation

    اقتصاد (با حروف بزرگ) (document against acceptance) یا (documents for acceptance) (دریافت) اسناد در مقابل قبول پرداخت

    The bank required a DA.

    این بانک دریافت اسناد در مقابل قبول پرداخت را الزامی کرد.

    The customer signed the DA.

    مشتری اسناد در مقابل قبول پرداخت را امضا کرد.

    abbreviation

    (با حروف بزرگ) (don't answer) پاسخ نمی‌دهد

    abbreviation prefix

    (-deka) ده

    abbreviation

    (با حروف بزرگ) (DA) یا (D/A) ( digital to analog) (مبدل) دیجیتال به آنالوگ

    a mechanical D/A

    مبدل دیجیتال به آنالوگ مکانیکی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد da

    1. noun an official prosecutor for a judicial district
      Synonyms:
      district attorney
    1. noun a doctor's degree with a special disciplinary focus
      Synonyms:
      doctor-of-arts

    ارجاع به لغت da

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «da» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/da

    لغات نزدیک da

    • - d-horizon
    • - d8
    • - da
    • - da capo
    • - da gama
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.