شکل جمع:
performancesاجرا، نمایش، ایفا، کار برجسته، شاهکار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
His performance has so far been satisfactory.
اجرای او تاکنون رضایتبخش بوده است.
That artist gave two excellent performances.
آن هنرپیشه دو کار عالی ارائه کرد.
عملکرد، کارایی، انجام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
this engine's performance
عملکرد این موتور
an act the performance of which is a violation
عملی که انجام آن تخلف محسوب میشود
the performance of duties
انجام وظایف
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «performance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/performance