شکل جمع:
exhibitionsنمایش، ارائه، نمایشگاه، عرضه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an exhibition of God-given talent
به جایگاه ظهور رساندن استعداد خدادادی
The exhibition also includes paintings by him.
آثار عرضهشده شامل نقاشیهای او نیز میشود.
an exhibition baseball game
بازی بیسبال نمایشی
an industrial exhibition
نمایشگاه صنعتی
a fencing exhibition
نمایش شمشیربازی
A collection of old coins will be on exhibition tomorrow.
مجموعهای از سکههای قدیمی فردا به نمایش گذاشته خواهد شد.
در معرض نمایش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exhibition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhibition