گذشتهی ساده:
airedشکل سوم:
airedسومشخص مفرد:
airsشکل جمع:
airingsپخش، انتشار (عمومی)، برملاسازی
regular daily airing of news
پخش مرتب و روزانهی اخبار
to give a scandal an airing
ننگی را برملا کردن
هوادهی، تهویه، در معرض جریان هوا قرار دادن، باد دادن (برای خشک کردن یا طراوت بخشیدن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This room needs airing.
این اتاق نیاز به هوادهی دارد.
The airing of the room after a stuffy meeting helped freshen the air and make it more pleasant.
در معرض جریان هوا قرار دادن اتاق بعد از جلسهی خفهکننده به تازه شدن هوا و خوشایندتر شدن آن کمک کرد.
هواخوری
After spending the entire day indoors, I decided to take a walk in the park for some airing.
پس از گذراندن کل روز در داخل خانه، تصمیم گرفتم برای هواخوری در پارک قدم بزنم.
In the afternoon, we went for an airing.
بعدازظهر رفتیم هواخوری.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «airing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airing