فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Airlift

ˈerlɪft ˈeəˌlɪft

گذشته‌ی ساده:

airlifted

شکل سوم:

airlifted

سوم‌شخص مفرد:

airlifts

وجه وصفی حال:

airlifting

شکل جمع:

airlifts

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive

به‌وسیله‌ی هواپیما حمل و نقل کردن، خط حمل و نقل هوایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the Berlin airlift

کمک‌رسانی به برلن از راه هوا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد airlift

  1. noun transit
    Synonyms:
    air freight
  1. verb transport
    Synonyms:
    fly airdrop

ارجاع به لغت airlift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «airlift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airlift

لغات نزدیک airlift

پیشنهاد بهبود معانی