گذشتهی ساده:
air-droppedشکل سوم:
air-droppedسومشخص مفرد:
air-dropsوجه وصفی حال:
air-droppingشکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): air-drop
بارریزی هوایی
Due to adverse weather conditions, the airdrop mission had to be postponed.
بهدلیل شرایط نامساعد جوی، مأموریت بارریزی هوایی به تعویق افتاد.
The organization organized an airdrop of medical supplies to the war-torn region.
این سازمان بارریزی هوایی تجهیزات پزشکی به منطقهی جنگزده را ترتیب داد.
به پایین انداختن (از هواپیما)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Airplanes air-dropped food and medicine.
هواپیماها غذا و دارو پایین انداختند.
Our mission was to air-drop essential supplies to the stranded mountaineers.
مأموریت ما این بود که وسایل ضروری را برای کوهنوردان گرفتار به پایین بیندازیم.
ایردراپ (انتقال رایگان ارزهای دیجیتال بین کیفهای پول مختلف در بلاکچین)
The airdrop surprised many cryptocurrency enthusiasts.
ایردراپ بسیاری از علاقهمندان به رمزارزها را شگفتزده کرد.
Have you heard about the Hamster Kombat Airdrop happening next week?
آیا درمورد ایردراپ همستر کامبت که هفتهی آینده اتفاق میافتد شنیدهاید؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «airdrop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airdrop