آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ریخت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / rikht /

form, figure, look, shape, appearance, lineament, formation, mien, -morph, -morphic

form

figure

look

shape

appearance

lineament

formation

mien

-morph

-morphic

صورت، قیافه

او پس‌از ماه‌ها تمرین در باشگاه، ریخت خود را تغییر داد.

He changed his figure after months of training at the gym.

او نگران ریخت خود قبل‌از مصاحبه بود.

He was concerned about his appearance before the interview.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / rikht /

spilled, poured

spilled

poured

گذشته‌ی فعل ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

شیر را روی کف اتاق ریخت.

She spilled the milk on the floor.

او قدری شن با سیمان را مخلوط کرد و سپس آب روی آن ریخت.

She mixed some sand with cement and then poured water on it.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ریخت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت ریخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ریخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ریخت

لغات نزدیک ریخت

پیشنهاد بهبود معانی