آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ آبان ۱۴۰۴

    Ridge

    rɪdʒ rɪdʒ

    گذشته‌ی ساده:

    ridged

    شکل سوم:

    ridged

    سوم‌شخص مفرد:

    ridges

    وجه وصفی حال:

    ridging

    شکل جمع:

    ridges

    معنی ridge | جمله با ridge

    noun countable

    برآمدگی، خط‌الرأس، یال کوه، ستیغ

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    We walked along the mountain ridge.

    در راستای ستیغ کوه پیاده‌روی کردیم.

    The village is built along a high ridge that protects it from flooding.

    روستا بر روی یالی بلند ساخته شده است که آن را از سیل محافظت می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the ridge of a wave

    کوهان موج

    noun countable

    خط‌الرأس سقف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    A decorative metal strip was installed along the roof ridge to enhance the building’s appearance.

    نوار فلزی تزئینی‌ای در امتداد خط‌الرأس سقف نصب شد تا ظاهر ساختمان را زیباتر کند.

    The ridge of the roof must be properly sealed to prevent rain from leaking inside.

    خط‌الرأس پشت‌بام باید به‌درستی آب‌بندی شود تا از نفوذ باران به داخل جلوگیری شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the ridge of the roof

    خط‌الرأس تاق (شیروانی)

    verb - intransitive verb - transitive

    شیاردار کردن، شیاردار شدن

    To plant beans, one must first ridge the land.

    برای کشت لوبیا اول باید زمین را شیار شیار کرد.

    The wind ridged the surface of the sand, creating long, narrow patterns.

    باد، سطح شن‌ها را شیاردار کرد و الگوهای باریک و درازی ایجاد کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ridge

    1. noun raised part of solid
      Synonyms:
      hill elevation range spine rib fold seam crease wrinkle backbone furrow rim ruck crinkle plica corrugation rivel rimple upland hogback parapet chine pole esker moraine
      Antonyms:
      plain flat

    سوال‌های رایج ridge

    گذشته‌ی ساده ridge چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده ridge در زبان انگلیسی ridged است.

    شکل سوم ridge چی میشه؟

    شکل سوم ridge در زبان انگلیسی ridged است.

    شکل جمع ridge چی میشه؟

    شکل جمع ridge در زبان انگلیسی ridges است.

    وجه وصفی حال ridge چی میشه؟

    وجه وصفی حال ridge در زبان انگلیسی ridging است.

    سوم‌شخص مفرد ridge چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد ridge در زبان انگلیسی ridges است.

    ارجاع به لغت ridge

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ridge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ridge

    لغات نزدیک ridge

    • - rider
    • - ridership
    • - ridge
    • - ridged
    • - ridgeling or ridgling
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.