فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Corrugation

ˌkɒrəˈɡeɪʃn̩ ˌkɒrəˈɡeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    شیار، موج (ورق آهن و غیره)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد corrugation

  1. noun groove
    Synonyms: crease, channel, fold, ridge, wrinkle, furrow

ارجاع به لغت corrugation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corrugation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corrugation

لغات نزدیک corrugation

پیشنهاد بهبود معانی