آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ دی ۱۴۰۲

    Rim

    rɪm rɪm

    گذشته‌ی ساده:

    rimmed

    شکل سوم:

    rimmed

    سوم‌شخص مفرد:

    rims

    وجه وصفی حال:

    rimming

    شکل جمع:

    rims

    معنی rim | جمله با rim

    noun countable

    لبه، کناره، حاشیه (به‌ویژه در مورد چیزهای گرد یا حلقوی)

    the rim of a coin

    لبه‌ی سکه

    The rim of the coffee mug was chipped.

    لبه‌ی فنجان قهوه خرد شده بود.

    verb - transitive

    لبه‌دار کردن، دور چیزی را گرفتن، حاشیه‌ کشیدن دور چیزی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The painter rimmed the canvas with a thick border of gold paint.

    نقاش بوم را با حاشیه‌ی ضخیم رنگ طلایی لبه‌دار کرد.

    The artist decided to rim the painting.

    هنرمند تصمیم گرفت دور نقاشی را بگیرد.

    noun countable

    طوقه، رینگ (چرخ)

    He carefully polished the rim of his motorcycle.

    طوقه‌ی موتورسیکلتش را با دقت صیقل داد.

    The mechanic recommended replacing the rim.

    مکانیک توصیه کرد که رینگ را تعویض کنید.

    noun countable

    قاب، فریم (عینک)

    The rim of her glasses was thick.

    قاب عینکش ضخیم بود.

    The rim of his glasses broke.

    فریم عینکش شکست.

    verb - transitive

    دورادور چیزی را گرفتن، احاطه کردن، دور چیزی را محاصره کردن

    a balcony rimming the second floor

    بالکنی که دورادور طبقه دوم را گرفته بود

    High mountains rim Esfahan.

    کوه‌های بلند اصفهان را احاطه کرده‌اند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rim

    1. noun border; top edge
      Synonyms:
      top end limit line brim edge skirt ring band lip margin fringe hem border outline brink ledge confine curb strip perimeter periphery terminus brow verge circumference
      Antonyms:
      middle center

    سوال‌های رایج rim

    گذشته‌ی ساده rim چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده rim در زبان انگلیسی rimmed است.

    شکل سوم rim چی میشه؟

    شکل سوم rim در زبان انگلیسی rimmed است.

    شکل جمع rim چی میشه؟

    شکل جمع rim در زبان انگلیسی rims است.

    وجه وصفی حال rim چی میشه؟

    وجه وصفی حال rim در زبان انگلیسی rimming است.

    سوم‌شخص مفرد rim چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد rim در زبان انگلیسی rims است.

    ارجاع به لغت rim

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rim» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rim

    لغات نزدیک rim

    • - rillet
    • - rillettes
    • - rim
    • - rim job
    • - rimbaud
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.