با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Margin

ˈmɑːrdʒɪn ˈmɑːdʒɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    margins

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C2
    (کاغذ، نوشته) حاشیه
    • - leave a margin
    • - حاشیه گذاشتن
    • - in the margin
    • - در حاشیه
  • noun countable
    حد، سرحد، مرز، کنار، حاشیه
  • noun countable
    (رودخانه، دریاچه و غیره) حاشیه، کنار، کناره، کرانه، لب، لبه
  • noun countable
    اختلاف، تفاوت، فاصله
    • - by a wide / narrow margin
    • - با اختلاف زیاد / کم
    • - the escaped danger by a narrow margin
    • - خطر از بیخ گوشش رد شد
  • noun countable
    مازاد، مقدار اضافی، ذخیره
  • noun countable
    (بازرگانی) سود ناخالص، مابه‌التفاوت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد margin

  1. noun border; room around something
    Synonyms: allowance, bound, boundary, brim, brink, compass, confine, edge, elbowroom, extra, field, frame, hem, latitude, leeway, limit, lip, perimeter, periphery, play, rim, scope, selvage, shore, side, skirt, space, surplus, trimming, verge
    Antonyms: center, core, interior

لغات هم‌خانواده margin

ارجاع به لغت margin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «margin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/margin

لغات نزدیک margin

پیشنهاد بهبود معانی