گذشتهی ساده:
spacedشکل سوم:
spacedسومشخص مفرد:
spacesوجه وصفی حال:
spacingشکل جمع:
spacesفضا، وسعت، جا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
to travel in space
در فضا سفر کردن
infinite space
فضای لایتناهی، سپهر بیپایان
each country's air space
فضای هوایی هر کشور
spaceship
فضاناو، سپهرناو
space creatures
موجودات فضایی
We have to make space for the new table.
باید برای میز تازه جا باز کنیم.
parking space
جای پارک کردن (اتومبیل)
There is not enough space on the shelf for all my books.
در طاقچه جای کافی برای همهی کتابهای من نیست.
We are short of space.
از نظر جا در مضیقه هستیم.
In a space of twenty kilometers the road rises fifty meters.
در یک مسافت بیستکیلومتری ارتفاع جاده پنجاه متر زیاد میشود.
during the space of only five years
در یک مدت زمان فقط پنج سال
A space of one dimension is a line and of two dimensions is a plane.
فضای یک بعدی از یک خط و فضای دو بعدی از یک صفحه تشکیل شده است.
فاصله گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Space out the lines so that the whole page is filled.
فاصلهی سطرها را بیشتر کن تا همهی صفحه پر شود.
Space the desks two meters apart.
میزها را به فاصلهی دو متری از هم قرار بده.
irregularly-spaced houses
خانههایی که از هم به یک فاصله نبودند
(واژه یا حروف یا سطر) دارای فاصلهی بیشتر کردن، فاصله دادن
جای خالی، مکان خالی، صندلی خالی
فضای اشکوب
فضای باز، جای باز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «space» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/space