گذشتهی ساده:
seasonedشکل سوم:
seasonedسومشخص مفرد:
seasonsوجه وصفی حال:
seasoningشکل جمع:
seasonsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برای مدتی، چند صباح، چند روز
بههنگام، بهموقع، کمی قبل از وقت
1- (میوه و سبزیجات و غیره) فصل
2- فصل قانونی برای شکار، دوران مجاز برای شکار کردن 3- در وقت مناسب، به هنگام 4- زود، کمی پیش از وقت 5- (جانور) فحل، گشن، خواهان جفتگیری
خارج از فصل، خارج از دوران ویژه برای هرچیز، نابههنگام
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «season» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/season