آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Frontal

ˈfrʌntl ˈfrʌntl

معنی frontal | جمله با frontal

noun adjective

پیشانی، وابسته به پیشانی، وابسته به‌جلو، قدامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

to mount a frontal attack

از جلو مورد حمله قرار دادن

frontal lobe

بخش قدامی مغز، لب پیشانی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frontal

  1. noun the forward outer surface of a building
    Synonyms:
  1. adjective meeting front to front
    Synonyms:

سوال‌های رایج frontal

معنی frontal به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «frontal» در زبان فارسی به‌معنای «جلویی»، «پیشانی»، «قدامی»، یا «مربوط به جلو» است.

این واژه در زمینه‌های مختلف مانند زیست‌شناسی، آناتومی، روان‌شناسی، و حتی معماری کاربرد دارد و در هر یک از این حوزه‌ها مفهومی مرتبط با بخش یا ناحیه‌ای در جلو یا قسمت پیشین یک ساختار را بیان می‌کند.

در علم کالبدشناسی (آناتومی)، واژه‌ی frontal اغلب برای اشاره به بخش جلویی بدن یا ساختارهایی که در قسمت پیشین قرار دارند به‌کار می‌رود. یکی از مهم‌ترین کاربردهای آن در عبارت frontal lobe یا «لوب پیشانی» است که بخشی از مغز انسان به شمار می‌رود. لوب پیشانی نقش مهمی در عملکردهای اجرایی، تصمیم‌گیری، کنترل حرکات ارادی، و پردازش رفتارهای اجتماعی دارد. آسیب به این ناحیه می‌تواند موجب تغییر در شخصیت، کاهش تمرکز یا ضعف در کنترل رفتار شود، که اهمیت حیاتی این بخش از مغز را نشان می‌دهد.

در حوزه‌ی هنر و معماری، frontal به چیزی گفته می‌شود که مستقیماً در قسمت جلو یا نمای اصلی یک سازه یا اثر هنری قرار دارد. برای نمونه، اصطلاح frontal view به «نمای روبه‌رو» اشاره دارد که از دید بیننده، قسمت جلویی بنا یا مجسمه را به تصویر می‌کشد. در طراحی ساختمان‌ها یا آثار هنری، این دیدگاه اهمیت زیادی دارد زیرا نخستین تأثیر بصری را بر مخاطب می‌گذارد و نقش کلیدی در زیبایی‌شناسی کلی اثر ایفا می‌کند.

در روان‌شناسی و علوم شناختی نیز frontal اغلب در ارتباط با فعالیت‌های ذهنی و رفتاری به کار می‌رود. برای مثال، frontal cortex یا «قشر پیشانی» با کارکردهای سطح بالا مانند تصمیم‌گیری منطقی، حل مسئله، کنترل احساسات و تنظیم رفتار اجتماعی مرتبط است. پژوهش‌های علمی نشان داده‌اند که فعالیت‌های ناحیه‌ی پیشانی هنگام یادگیری، تمرکز و کنترل تکانه‌ها افزایش می‌یابد، که بیانگر نقش این قسمت در شکل‌دهی رفتار انسانی است.

در علوم زمین‌شناسی و هواشناسی، این واژه گاهی برای توصیف پدیده‌های مرتبط با جبهه‌های هوا استفاده می‌شود. مثلاً عبارت frontal system به سامانه‌ای اشاره دارد که در آن توده‌های هوای گرم و سرد با یکدیگر برخورد می‌کنند و باعث ایجاد تغییرات آب‌و‌هوایی مانند بارندگی، وزش باد یا طوفان می‌شوند. این کاربرد علمی نشان می‌دهد که واژه‌ی frontal در حوزه‌های طبیعی نیز مفهومی مرتبط با «مرز پیش‌رو» یا «ناحیه‌ی برخورد» دارد.

واژه‌ی frontal مفهومی چندوجهی دارد که در هر زمینه معنایی از «پیش‌رو بودن» و «در بخش جلو قرار داشتن» را حفظ می‌کند. چه در مغز انسان باشد، چه در نمای یک ساختمان، یا حتی در سامانه‌های جوی، این واژه همواره به بخش اصلی، مؤثر و نمایان یک پدیده اشاره دارد؛ بخشی که در دید مستقیم یا در موقعیت راهبردی و کنترلی آن قرار گرفته است.

ارجاع به لغت frontal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frontal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frontal

لغات نزدیک frontal

پیشنهاد بهبود معانی