Frontispiece

ˈfrʌntəspiːs ˈfrʌntəspiːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

نمای سردر، سرلوحه، سرصفحه، دیباچه کتاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frontispiece

  1. noun The forward outer surface of a building
    Synonyms: illustration, flyleaf, façade, face, front, frontage, endpaper, frontal

ارجاع به لغت frontispiece

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frontispiece» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frontispiece

لغات نزدیک frontispiece

پیشنهاد بهبود معانی