فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Frontier

frʌnˈtɪr ˈfrʌntɪə

شکل جمع:

frontiers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

مرز، سرحد (بین دو کشور)

the frontier between Iran and Afghanistan

مرز بین ایران و افغانستان

The frontier between these two countries has been a subject of dispute for centuries.

مرز بین این دو کشور سده‌ها مورد مناقشه بوده است.

noun singular

سرحد (اشاره به غرب ایالات متحده جایی که مهاجران در قرن نوزدهم شروع به نقل‌مکان به آنجا کردند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Settlers faced numerous challenges and hardships as they pushed further into the frontier.

مهاجران با پیشروی بیشتر به سمت سرحد با چالش‌ها و سختی‌های متعددی مواجه شدند.

Families built their homes on the frontier lands.

خانواده‌ها خانه‌های خود را در زمین‌های سرحد بنا کردند.

noun countable

قدیمی سنگر مرزی، استحکامات مرزی

The frontier stood tall and impenetrable against any attacks.

استحکامات مرزی در برابر هر حمله‌ای بلند و نفوذناپذیر بود.

This empire expanded its frontiers to establish dominance in the region.

این امپراتوری استحکامات مرزی خود را گسترش داد تا بر منطقه تسلط پیدا کند.

noun countable

منطقه‌ی مرزی

Many stories of bravery emerged from the rugged frontier.

داستان‌های بسیاری از شجاعت در منطقه‌ی مرزی ناهموار سربرآورد.

Trade routes developed along the frontier.

مسیرهای تجاری در امتداد منطقه‌ی مرزی توسعه یافت.

noun countable

مجازی مرز

the frontiers of medicine

مرزهای (دانش) پزشکی

the frontier between love and hate

مرز بین عشق و نفرت

adjective

مربوط به مرز، مرزی

frontier mentality

(طرز تفکر وابسته به نواحی سر حدی و دورافتاده) طرز تفکر مرزی

a frontier town

شهر مرزی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

frontier songs

آوازهای مرزی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد frontier

  1. noun boundary
    Synonyms:
    limit edge perimeter bound borderline confines borderland verge march
  1. noun unexplored, unoccupied area of land
    Synonyms:
    unknown outskirts backcountry hinterland backwoods sticks bush backwater boonies boondocks outback
    Antonyms:
    metropolis

ارجاع به لغت frontier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frontier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frontier

لغات نزدیک frontier

پیشنهاد بهبود معانی