آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ خرداد ۱۴۰۳

    Frontier

    frʌnˈtɪr ˈfrʌntɪə

    شکل جمع:

    frontiers

    معنی frontier | جمله با frontier

    noun countable C2

    مرز، سرحد (بین دو کشور)

    the frontier between Iran and Afghanistan

    مرز بین ایران و افغانستان

    The frontier between these two countries has been a subject of dispute for centuries.

    مرز بین این دو کشور سده‌ها مورد مناقشه بوده است.

    noun singular

    سرحد (اشاره به غرب ایالات متحده جایی که مهاجران در قرن نوزدهم شروع به نقل‌مکان به آنجا کردند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Settlers faced numerous challenges and hardships as they pushed further into the frontier.

    مهاجران با پیشروی بیشتر به سمت سرحد با چالش‌ها و سختی‌های متعددی مواجه شدند.

    Families built their homes on the frontier lands.

    خانواده‌ها خانه‌های خود را در زمین‌های سرحد بنا کردند.

    noun countable

    قدیمی سنگر مرزی، استحکامات مرزی

    The frontier stood tall and impenetrable against any attacks.

    استحکامات مرزی در برابر هر حمله‌ای بلند و نفوذناپذیر بود.

    This empire expanded its frontiers to establish dominance in the region.

    این امپراتوری استحکامات مرزی خود را گسترش داد تا بر منطقه تسلط پیدا کند.

    noun countable

    منطقه‌ی مرزی

    Many stories of bravery emerged from the rugged frontier.

    داستان‌های بسیاری از شجاعت در منطقه‌ی مرزی ناهموار سربرآورد.

    Trade routes developed along the frontier.

    مسیرهای تجاری در امتداد منطقه‌ی مرزی توسعه یافت.

    noun countable

    مجازی مرز

    the frontiers of medicine

    مرزهای (دانش) پزشکی

    the frontier between love and hate

    مرز بین عشق و نفرت

    adjective

    مربوط به مرز، مرزی

    frontier mentality

    (طرز تفکر وابسته به نواحی سر حدی و دورافتاده) طرز تفکر مرزی

    a frontier town

    شهر مرزی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    frontier songs

    آوازهای مرزی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frontier

    1. noun boundary
      Synonyms:
      limit edge perimeter bound borderline confines borderland verge march
    1. noun unexplored, unoccupied area of land
      Synonyms:
      unknown outskirts backcountry hinterland backwoods sticks bush backwater boonies boondocks outback
      Antonyms:
      metropolis

    سوال‌های رایج frontier

    شکل جمع frontier چی میشه؟

    شکل جمع frontier در زبان انگلیسی frontiers است.

    ارجاع به لغت frontier

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «frontier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frontier

    لغات نزدیک frontier

    • - frontal lobe
    • - frontbencher
    • - frontier
    • - frontiersman
    • - frontispiece
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.