فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Outback

ˈaʊtbæk ˈaʊtbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جغرافیا منطقه‌ی روستایی دورافتاده (به‌ویژه در استرالیا)
    • - Maybe you could spend a week in the outback.
    • - شاید بتوانید یک هفته را در منطقه‌ی روستایی دورافتاده بگذرانید.
    • - Exploring the Australian outback requires careful planning and preparation.
    • - کاوش در مناطق روستایی دورافتاده‌ی استرالیا مستلزم برنامه‌ریزی دقیق و آمادگی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد outback

  1. adjective Inaccessible and sparsely populated
    Synonyms: remote
  2. noun
    Synonyms: bush, country, rural, wilderness

ارجاع به لغت outback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outback

لغات نزدیک outback

پیشنهاد بهبود معانی