شکل جمع:
countriesصفت تفضیلی:
more countryصفت عالی:
most countryکشور، دیار،
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Iran is a large country.
ایران کشور پهناوری است.
the people of different countries
مردم کشورهای گوناگون
We love our country.
ما میهن خویش را دوست داریم.
Seventy percent of the country voted for him.
هفتاد درصد مردم به او رأی دادند.
The country was stunned.
شهروندان شگفت زده شدند.
mountainous country
سرزمین کوهستانی
wooded country
سرزمین پوشیده از درخت (جنگلی)
He spends most of the year in the country.
او بیشتر سال را در ییلاق سپری میکند.
We walked across country.
ما در دشت و صحرا پیادهروی کردیم.
country schools
آموزشگاههای روستایی
a country boy
پسر دهاتی
country life in comparison with city life
زندگی برون شهری در مقایسه با زندگی شهری
(در روستا) خانهی اربابی، خانهی بزرگ
(قدیمی) خانهی بزرگ روستایی (دارای مزارع بزرگ در اطرافش)
(انگلیس) پارلمان را منحل و انتخابات تازه را اعلام کردن
(انگلیس - عامیانه) رشتهای که شخص در آن خبره است، تخصص
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «country» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/country