کشیشی، دینی، معنوی، ارشادی
The teacher's pastoral role goes beyond academic instruction.
نقش ارشادی معلم فراتر از آموزش علمی است.
The bishop emphasized the importance of pastoral care.
اسقف بر اهمیت مراقبت معنوی تاکید کرد.
pastoral duties
وظایف کشیشی
روستایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Edmond Spenser was a master of pastoral poetry.
ادموند اسپنسر در (نگارش) شعر روستایی استاد بود.
The film’s pastoral setting gives it a nostalgic and peaceful mood.
فضای روستایی فیلم، حالوهوایی نوستالژیک و آرامشبخش به آن داده است.
a pastoral scene
صحنهی روستایی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pastoral» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pastoral