باصفا، صافوساده، آرام، دنج، دلپذیر، خوشمنظره، ایدهآل، زیبا
The idyllic garden was filled with colorful flowers and chirping birds.
باغ زیبا از گلهای رنگارنگ و پرندگانی که چهچهه میزدند پر شده بود.
The idyllic beach was the ideal spot for a romantic picnic at sunset.
ساحل دنج مکانی برای یک پیکنیک عاشقانه در غروب آفتاب بود.
آرامشبخش، شادیبخش، نشاطآور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The idyllic scene of children playing in the park brought a smile to everyone's face.
منظرهی نشاطآور بازی کودکان در پارک لبخند را بر لبان همه نشاند.
The idyllic countryside was the perfect setting for a relaxing weekend getaway.
حومهی شهر آرامشبخش محیطی عالی برای استراحت آخرهفته بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «idyllic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/idyllic