با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Picturesque

    ˌpɪktʃəˈresk ˌpɪktʃəˈresk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    شایان تصویر، زیبا، بدیع، خوش‌منظره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a really picturesque mountain village
    - یک دهکده‌ی کوهستانی واقعاً خوش‌منظره
    - a picturesque view of the city
    - منظره‌ی تصویر‌گونه‌ای از شهر
    - a picturesque description
    - یک شرح زنده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد picturesque

    1. adjective attractive, referring to scenery
      Synonyms: arresting, artistic, beautiful, charming, colorful, graphic, photographic, pictorial, pleasant, pretty, quaint, scenic, striking, vivid
      Antonyms: hideous, ugly, unsightly

    لغات هم‌خانواده picturesque

    ارجاع به لغت picturesque

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «picturesque» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/picturesque

    لغات نزدیک picturesque

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی