آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آبان ۱۴۰۴

    Ugly

    ˈʌɡli ˈʌɡli

    صفت تفضیلی:

    uglier

    صفت عالی:

    ugliest

    معنی ugly | جمله با ugly

    adjective B1

    زشت، بدمنظر، نازیبا، کریه، بدقواره

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    She wore an ugly green dress that didn’t match her shoes at all.

    او لباس سبز زشتی پوشیده بود که اصلاً با کفش‌هایش هماهنگ نبود.

    That old building looks really ugly compared to the new ones around it.

    آن ساختمان قدیمی در مقایسه با ساختمان‌های جدید اطرافش واقعاً زشت به نظر می‌رسد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an ugly building

    یک عمارت زشت

    his ugly face

    قیافه کریه او

    don't utter ugly words in front of the children!

    جلو بچه‌ها حرف‌های رکیک نزن!

    adjective C2

    خشن، ناپسند، زننده، ناآرام، نگران‌کننده، تهدیدآمیز، ناخوشایند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    An ugly fight broke out between the two teams after the final whistle.

    پس‌از سوت پایان، درگیری خشنی میان دو تیم درگرفت.

    The situation could turn ugly if the government ignores the people’s demands.

    اگر دولت خواسته‌های مردم را نادیده بگیرد، وضعیت ممکن است نگران‌کننده شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an ugly habit

    یک عادت زشت

    ugly crimes

    جنایت‌های شنیع

    ugly sounds

    صداهای ناخوشایند

    that drunken man's ugly behavior

    رفتار قبیح آن مرد مست

    an ugly storm

    یک توفان وحشتناک

    ugly clouds

    ابرهای هراس‌انگیز

    an ugly sea

    دریای توفانی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ugly

    1. adjective unattractive
      Synonyms:
      plain homely unsightly awful repulsive horrid foul gross repugnant revolting hideous unlovely uncomely ill-favored bad-looking unprepossessing not much to look at appalling frightful loathsome repelling uninviting grotesque monstrous misshapen deformed disfigured beastly animal hard-featured unbeautiful grisly
      Antonyms:
      attractive beautiful lovely pleasing
    1. adjective unpleasant, disagreeable
      Synonyms:
      nasty offensive disagreeable terrible horrid foul dirty vile mean revolting repulsive distasteful disgusting odious shocking troublesome wretched sickening hideous monstrous objectionable repellent frightful filthy nauseous vexatious sorry low wicked base sordid scandalous noisome despicable troublous ignoble low-down pesky servile
      Antonyms:
      pleasant nice good agreeable pleasing kind
    1. adjective dangerous, threatening
      Synonyms:
      threatening serious nasty rough violent evil wicked angry formidable grave obnoxious menacing ominous sinister treacherous vicious disagreeable malevolent pugnacious quarrelsome cantankerous crabby surly sullen glum gloomy dour morose spiteful fell forbidding truculent crabbed scowling bellicose dark major grievous black saturnine
      Antonyms:
      safe gentle delicate

    Idioms

    as ugly as sin

    بسیار زشت

    سوال‌های رایج ugly

    صفت تفضیلی ugly چی میشه؟

    صفت تفضیلی ugly در زبان انگلیسی uglier است.

    صفت عالی ugly چی میشه؟

    صفت عالی ugly در زبان انگلیسی ugliest است.

    ارجاع به لغت ugly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ugly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ugly

    لغات نزدیک ugly

    • - ugli
    • - uglify
    • - ugly
    • - ugly duckling
    • - ugric
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.