امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vexatious

vekˈseɪʃəs vekˈseɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
قدیمی دل‌آزار، رنجش‌آمیز، آزاردهنده، مزاحم، پرزحمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her persistent and vexatious demands made it clear she was not easily satisfied.
- خواسته‌های مداوم و آزاردهنده‌ی او به وضوح نشان می‌دهد که او به‌راحتی ارضا نمی‌شود.
- The vexatious traffic jam caused delays and added to the stress of the morning commute.
- ترافیک مزاحم باعث تأخیر شد و بر استرس رفت‌وآمد صبحگاهی افزود.
adjective
حقوق دعوای واهی، دعوای بی‌اساس link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده
- The vexatious lawsuit was quickly dismissed by the judge.
- این دعوای بی‌اساس به‌سرعت توسط قاضی رد شد.
- The lawyer's vexatious tactics were meant to frustrate the opposing party.
- هدف از تدابیر دعوای واهی وکیل، ناامید کردن طرف مقابل بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vexatious

  1. adjective distressing, bothersome
    Synonyms:
    afflicting aggravating annoying burdensome disagreeable disappointing disturbing exasperating irksome irritating mean nagging pesky provoking teasing tormenting troublesome troublous trying ugly unpleasant upsetting wicked worrisome worrying
    Antonyms:
    aiding assisting helpful pleasing soothing

ارجاع به لغت vexatious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vexatious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vexatious

لغات نزدیک vexatious

پیشنهاد بهبود معانی