تحریککننده، اعصابخردکن، اذیتکننده، ناراحتکننده، آزاردهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sara found his constant whistling extremely provoking.
سارا سوتزدن مداوم او را بهشدت اعصابخردکن میدانست.
His provoking silence made Saman even more frustrated.
سکوت آزاردهندهی او باعث شد سامان حتی بیشتر کلافه شود.
گذشتهی ساده provoking در زبان انگلیسی provoked است.
شکل سوم provoking در زبان انگلیسی provoked است.
سومشخص مفرد provoking در زبان انگلیسی provokes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «provoking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/provoking