فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Maddening

ˈmædnɪŋ ˈmædnɪŋ

گذشته‌ی ساده:

maddened

شکل سوم:

maddened

سوم‌شخص مفرد:

maddens

معنی

adjective

دیوانه‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maddening

  1. adjective irritating
    Synonyms:
    annoying aggravating frustrating troubling exasperating vexatious provoking infuriating trying riling

ارجاع به لغت maddening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maddening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maddening

لغات نزدیک maddening

پیشنهاد بهبود معانی