آخرین به‌روزرسانی:

Madden

ˈmædn ˈmædn

گذشته‌ی ساده:

maddened

شکل سوم:

maddened

سوم‌شخص مفرد:

maddens

وجه وصفی حال:

maddening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

دیوانه کردن یا شدن، عصبانی کردن یا شدن، خشمگین کردن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The constant noise began to madden him.

سروصدای مداوم او را دیوانه کرد.

Her inability to focus on the task at hand seemed to madden her boss.

به نظر می‌رسید که ناتوانی او در تمرکز روی کار، رئیسش را عصبانی کرده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I was madden by her unreasonable worries.

از نگرانی‌های بی‌دلیل او دیوانه شده‌ام.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد madden

  1. verb make angry
    Synonyms:
    annoy irritate anger vex bother provoke enrage infuriate exasperate incense inflame upset pester drive crazy drive insane drive to distraction make see red ire distract frenzy craze unbalance unhinge derange possess shatter steam up umbrage
    Antonyms:
    make happy gladden

سوال‌های رایج madden

گذشته‌ی ساده madden چی میشه؟

گذشته‌ی ساده madden در زبان انگلیسی maddened است.

شکل سوم madden چی میشه؟

شکل سوم madden در زبان انگلیسی maddened است.

وجه وصفی حال madden چی میشه؟

وجه وصفی حال madden در زبان انگلیسی maddening است.

سوم‌شخص مفرد madden چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد madden در زبان انگلیسی maddens است.

ارجاع به لغت madden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «madden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/madden

لغات نزدیک madden

پیشنهاد بهبود معانی