شکل جمع:
umbragesسایه، تاری، تاریکی، سایه شاخ و برگ، سوء ظن، نگرانی، رنجش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She took umbrage at my remarks.
از حرفهای من رنجید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «umbrage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/umbrage