امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indignation

ˌɪndɪɡˈneɪʃn ˌɪndɪɡˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    indignations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
خشم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His injustice aroused the people's indignation.
- ظلم او خشم مردم را برانگیخت.
- Her insulting letter filled me with indignation.
- نامه‌ی توهین‌آمیز او خلق مرا بسیار تنگ کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indignation

  1. noun anger
    Synonyms:
    animus boiling point danger displeasure exasperation fury huff ire mad miff pique rage resentment rise scorn slow burn umbrage wrath
    Antonyms:
    glee happiness joy

ارجاع به لغت indignation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indignation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indignation

لغات نزدیک indignation

پیشنهاد بهبود معانی