شکل جمع:
boiling pointsنقطهی غلیان، نقطهجوش
The water reached its boiling point quickly on the high flame.
آب روی شعلهی زیاد بهسرعت به نقطهجوش رسید.
At sea level, the boiling point of water is 100 degrees Celsius.
در سطح دریا، نقطهجوش آب صددرجه سانتیگراد است.
نقطهی اوج، نقطهی غلیان (زمانی که وضعیتی یا فردی به حدی میرسد که ممکن است از کنترل خارج شود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Stress can lead to a person reaching their boiling point.
استرس میتواند منجر به رسیدن شخصی به نقطهی اوج خود شود.
The political debate had reached a boiling point.
بحث سیاسی به نقطهی غلیان خودش رسیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boiling point» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boiling-point