فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Boilerplate

ˈbɔɪlərpleɪt ˈbɔɪləpleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    متن آماده (متنی که فقط با تغییرات بسیار جزئی قابل کپی و استفاده در اسناد قانونی یا برنامه‌های کامپیوتری است)
    • - The lawyer provided me with a boilerplate to include in the contract.
    • - وکیل متن آماده به من داد تا در قرارداد بگنجانم.
    • - It's important to review and update the boilerplate in legal documents.
    • - بررسی و به‌روز رسانی متن آماده در اسناد قانونی بسیار مهم است.
  • noun uncountable
    تکرار واضحات (شیوه‌ای از نوشتن یا تفکر که خاص نیست و هیچ تخیلی را نشان نمی‌دهد)
    • - She used the same boring boilerplate response for every customer inquiry.
    • - او از همان پاسخ خسته‌کننده‌ی تکرار واضحات برای هر پرسش مشتری استفاده می‌کرد.
    • - Their marketing campaign relied heavily on tired old clichés and boilerplate.
    • - کمپین بازاریابی آن‌ها به شدت بر کلیشه‌های قدیمی و تکرار واضحات تکیه داشت.
  • noun uncountable
    برف سفت
    • - After days of continuous snowfall, our driveway was buried under several feet of thick boilerplate.
    • - پس از روزها بارش مداوم برف، مسیر ما در زیر چندین فوت برف سفت ضخیم مدفون شد.
    • - The boilerplate on the ski slope made it challenging for beginners to navigate.
    • - برف سفت پیست اسکی حرکت را برای مبتدیان چالش‌برانگیز کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت boilerplate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boilerplate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boilerplate

لغات نزدیک boilerplate

پیشنهاد بهبود معانی