شکل جمع:
joysخوشی، سرور، مسرت، لذت، حظ
to be filled with joy
حظ کردن، مسرور شدن
to dance with joy
از شدت شادی رقصیدن
My children are my joy.
فرزندانم دلخوشی من هستند.
the joy of reading books
لذت کتابخوانی
مایهی رضایت و مباهات، مایهی فخر و دلخوشی، مایهی رضایت و افتخار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «joy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/joy