آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fruition

fruˈɪʃn fruˈɪʃn

معنی fruition | جمله با fruition

noun

باروری، برخورداری، تمتع، میوه‌آوری، پایان، بهره‌وری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to come to fruition

میوه دادن، به ثمر رسیدن

This book is the fruition of years of hard work.

این کتاب ثمره‌ی سال‌ها سخت‌کوشی است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fruition

لغات هم‌خانواده fruition

ارجاع به لغت fruition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fruition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fruition

لغات نزدیک fruition

پیشنهاد بهبود معانی