Materialization

məˌtɪriələˈzeɪʃn məˌtɪəriəlaɪˈzeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ materialisation نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
هویدا شدن ناگهانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The book charts the earth's evolution up until the materialization of Homo sapiens.
- این کتاب سیر تکاملی زمین را تا هویدا شدن ناگهانی هومو سَپییِنس‌ها ( «انسان خردمند» (یک پستاندار از نوع دوپا و از خانواده‌ی انسانیان)) ترسیم می‌کند.
- Researchers hope to prove that vaccinations can help the body recognize and destroy cancer cells prior to the materialisation of tumors.
- محققان امیدوار هستند که ثابت کنند که واکسیناسیون می‌تواند به بدن در تشخیص و از بین بردن سلول‌های سرطانی پیش از هویدا شدن ناگهانی تومورها کمک کند.
noun uncountable
تحقق، عملی شدن، عینی شدن، واقعیت یافتن
- She could not envisage the materialization of the plan.
- نمی‌توانست تحقق این طرح را تصور کند.
- The photograph showed the materialisation of his desire.
- این عکس تحقق و عینی شدن آرزوی او را نشان می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد materialization

  1. noun The condition of being in full force or operation
    Synonyms: actualization, being, effect, realization
  2. noun The condition of being fulfilled
    Synonyms: materialisation, consummation, culmination, fruition, offspring, fulfillment, realization
  3. noun A physical entity typifying an abstraction
    Synonyms: manifestation, embodiment, exteriorization, externalization, incarnation, objectification, materialisation, personalization, personification, substantiation, type, prosopopeia

لغات هم‌خانواده materialization

ارجاع به لغت materialization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «materialization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/materialization

لغات نزدیک materialization

پیشنهاد بهبود معانی