Materially

    məˈtɪriəli məˈtɪəriəli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adverb
    دارو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    adverb
    پزشکی لوازم پزشکی، ابزار پزشکی
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی
    adverb
    پزشکی شاخه‌ای از پزشکی که با دارو و ابزار سروکار دارد
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد materially

    1. adjective To a considerable degree
      Synonyms: markedly, notably, substantially
    2. adjective Concerning matter
      Synonyms: physically, corporeally, bodily, really, objectively, substantially, sensibly, actually, tangibly, palpably, ponderably, mundanely
      Antonyms: unsubstantially, slightly, immaterially

    لغات هم‌خانواده materially

    ارجاع به لغت materially

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «materially» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/materially

    لغات نزدیک materially

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند