مادری، مادروار، مادرانه، امی، از مادر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She looked at her students with maternal affection.
با محبت مادرانهای به شاگردان خود نگاه میکرد.
My maternal grandfather was named David.
پدربزرگ مادری من دیوید نام داشت.
English is their maternal language.
انگلیسی زبان مادری آنان است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «maternal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/maternal