آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۴

    Paternal

    pəˈtɜrːnl pəˈtɜːnl

    معنی paternal | جمله با paternal

    adjective

    پدری، پدرانه، دارای محبت پدری، از پدر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    paternal love

    عشق پدرانه

    He greeted us with a paternal smile.

    با لبخندی پدرانه به ما خوشامد گفت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a paternal farm

    مزرعه‌ی پدری

    a paternal grandfather

    پدر بزرگ پدری (پدر پدر)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد paternal

    1. adjective fatherly
      Synonyms:
      protective concerned solicitous benevolent fatherlike vigilant patrimonial patrilineal
      Antonyms:
      maternal

    سوال‌های رایج paternal

    معنی paternal به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «paternal» در زبان فارسی به «پدری» یا «وابسته به پدر» ترجمه می‌شود.

    «پدری» به ویژگی‌ها، رفتارها، نقش‌ها و صفاتی اطلاق می‌شود که به پدر یا نقش پدرانه مربوط هستند. این واژه نه تنها به رابطه‌ی خونی میان پدر و فرزند اشاره دارد، بلکه می‌تواند به نحوه‌ی رفتار و مراقبت پدرانه، حمایت، راهنمایی و هدایت اخلاقی و تربیتی نیز دلالت کند. صفت «paternal» اغلب برای توصیف صفاتی مانند محبت، محافظت، مسئولیت‌پذیری و تدبیر که از یک پدر انتظار می‌رود به کار می‌رود.

    از دیدگاه روان‌شناسی و تربیتی، نقش paternal یا پدری در رشد و شکل‌گیری شخصیت کودکان اهمیت ویژه‌ای دارد. حضور فعال و حمایتگر یک پدر می‌تواند اعتماد به نفس، احساس امنیت و مهارت‌های اجتماعی فرزندان را تقویت کند. در بسیاری از مطالعات، رفتارهای پدری مانند گوش دادن به مشکلات کودک، تشویق و هدایت مناسب، و ایجاد مرزهای منطقی، تأثیر مستقیمی بر سلامت روان و موفقیت آینده‌ی کودک دارد. بنابراین، واژه‌ی «paternal» تنها به یک موقعیت خانوادگی محدود نمی‌شود، بلکه به مجموعه‌ای از رفتارها و مسئولیت‌ها اشاره دارد.

    در حوزه‌های قانونی و پزشکی نیز واژه‌ی paternal کاربرد دارد. به عنوان مثال، در ژنتیک، عبارت paternal lineage به معنای «شاخه‌ی ژنتیکی پدری» است و نشان‌دهنده‌ی انتقال ژن‌ها از پدر به فرزند است. همچنین در حقوق، paternal authority یا paternal custody به حقوق و مسئولیت‌های قانونی پدر نسبت به فرزند اشاره دارد. این کاربردها نشان می‌دهد که معنای paternal گستره‌ای فراتر از رابطه‌ی عاطفی دارد و به ابعاد علمی و اجتماعی نیز ارتباط پیدا می‌کند.

    در ادبیات و فرهنگ نیز «paternal» معمولاً برای توصیف رفتارها یا نگرش‌های مشابه پدرانه به کار می‌رود. نویسندگان و شاعران ممکن است با استفاده از این واژه حس امنیت، مهربانی، تدبیر یا حتی اقتدار را در شخصیت‌های خود القا کنند. برای نمونه، اشاره به paternal care در داستان‌ها نشان‌دهنده‌ی عشقی محافظتی و هوشمندانه است که شخصیت فرزند را پرورش می‌دهد و او را برای چالش‌های زندگی آماده می‌سازد.

    «paternal» نمادی از مسئولیت، محبت و هدایت است که نقش پدر در خانواده و جامعه را بازتاب می‌دهد. این واژه یادآور اهمیت حضور فعال و اثرگذار پدر در تربیت و حمایت از نسل بعدی است و بیانگر پیوندی است که فراتر از رابطه‌ی خونی، شامل ابعاد عاطفی، تربیتی و اجتماعی می‌شود. مفهومی چندلایه و گسترده است که در زندگی روزمره، علم، حقوق و فرهنگ اهمیت زیادی دارد.

    ارجاع به لغت paternal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «paternal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paternal

    لغات نزدیک paternal

    • - pater
    • - paterfamilias
    • - paternal
    • - paternalism
    • - paternalist
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.