فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Benevolent

bəˈnevələnt bəˈnevələnt

صفت تفضیلی:

more benevolent

صفت عالی:

most benevolent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کریم، نیکخواه، خیراندیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a benevolent grandmother

مادر بزرگ مهربان

Some believe Ataturk was a benevolent dictator.

برخی معتقدند آتاتورک دیکتاتور خیراندیشی بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a benevolent institution

مؤسسه‌ی خیریه (نیکوکاری)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد benevolent

  1. adjective charitable, kind
    Synonyms:
    kind caring helpful generous compassionate big-hearted kindhearted warmhearted humane considerate big bounteous bountiful liberal philanthropic altruistic tenderhearted well-disposed magnanimous humanitarian beneficent chivalrous all heart
    Antonyms:
    selfish mean unkind greedy spiteful malevolent

ارجاع به لغت benevolent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «benevolent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/benevolent

لغات نزدیک benevolent

پیشنهاد بهبود معانی