امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Selfish

ˈselfɪʃ ˈselfɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more selfish
  • صفت عالی:

    most selfish

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
خودپسند، خود‌پرست، خود‌خواه، ازخودراضی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- It's hard to have a successful relationship with someone who is consistently selfish.
- داشتن رابطه‌ای موفق با کسی که همیشه ازخودراضی است، کار سختی است.
- The child is often selfish when it comes to sharing toys.
- وقتی صحبت از به اشتراک گذاشتن اسباب‌بازی‌ها می‌شود، کودک اغلب خودخواه است.
adjective
خودخواهانه، خودپسندانه
- His selfish behavior caused a lot of problems for the team.
- رفتار خودخواهانه‌ی او موجب بروز مشکلات زیادی برای تیم شد.
- He made a selfish decision that affected the whole team.
- او تصمیمی خودخواهانه گرفت که کل تیم را تحت‌تاثیر قرار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد selfish

  1. adjective thinking only of oneself
    Synonyms: egocentric, egoistic, egoistical, egomaniacal, egotistic, egotistical, greedy, hoggish, mean, mercenary, miserly, narcissistic, narrow, narrow-minded, out for number one, parsimonious, prejudiced, self-centered, self-indulgent, self-interested, self-seeking, stingy, ungenerous, wrapped up in oneself
    Antonyms: caring, kind, unselfish

ارجاع به لغت selfish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «selfish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/selfish

لغات نزدیک selfish

پیشنهاد بهبود معانی