کوتهفکر، کوتهبین، کوتهنظر، متعصب، تنگنظر، کوتهفکرانه، کوتهبینانه، کوتهنظرانه، متعصبانه، تنگنظرانه، تعصبآلود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The narrow-minded boss refused to listen to any suggestions or feedback from his employees.
رئیس کوتهفکر حاضر نشد به پیشنهادات یا بازخورد کارمندانش گوش دهد.
The professor's narrow-minded views prevented him from considering any alternative theories.
دیدگاههای کوتهفکرانهی استاد او را از بررسی هرگونه نظریهی جایگزین باز میداشت.
My neighbor is very narrow-minded and refuses to accept anyone's opinions that differ from her own.
همسایهام بسیار تنگنظر است و از پذیرش نظرات هرکسی که با نظر خودش متفاوت است، امتناع میکند.
The company's narrow-minded approach to problem-solving limited their ability to innovate and grow.
رویکرد تعصبآلود این شرکت در حل مسئله، توانایی آنها برای نوآوری و رشد را محدود میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «narrow-minded» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/narrow-minded