آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Conservative

    kənˈsɜrːvət̬ɪv kənˈsɜrːvət̬ɪv kənˈsɜːvətɪv

    شکل جمع:

    conservatives

    صفت تفضیلی:

    more conservative

    صفت عالی:

    most conservative

    معنی conservative | جمله با conservative

    adjective C1

    محافظه‌کارانه، محافظه‌کار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The committee took a conservative approach to the proposed budget changes.

    این کمیته رویکردی محافظه‌کارانه در مورد تغییرات پیشنهادی بودجه داشت.

    The conservative culture of the organization made it hard to introduce new ideas.

    فرهنگ محافظه‌کارانه‌ی سازمان، معرفی ایده‌های جدید را دشوار کرده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    conservative politics

    سیاست‌های محافظه‌کارانه

    adjective

    سنتی، سنت‌گرا، سنت‌گرایانه، پیرو سنت قدیم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    She does not like gaudy colors and dresses conservatively.

    از رنگ‌های جلف خوشش نمی‌آید و سنت‌گرایانه لباس می‌پوشد.

    Though well-groomed, his traditional appearance makes him look much older.

    با اینکه آراسته است، ظاهر سنتی‌اش او را بسیار مسن‌تر نشان می‌دهد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    conservative art

    هنر سنت‌گرا

    adjective

    (برآورد) خوش‌بینانه، محتاطانه، حد پایین، دست کم

    Her conservative estimate of the project's cost surprised everyone.

    برآورد حد پایین او از هزینه‌ی پروژه همه را شگفت‌زده کرد.

    Even with a cautious guess, the number of attendees exceeded expectations.

    حتی با حدسی محتاطانه، تعداد شرکت‌کنندگان فراتر از حد انتظار بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a conservative estimate

    برآورد محتاطانه

    adjective

    (Conservative) (مربوط به) حزب محافظه‌کار

    همچنین می‌توان از Tory استفاده کرد.

    The Conservative policies prioritize free market principles and minimal government intervention.

    سیاست‌های حزب محافظه‌کار، اصول بازار آزاد و حداقل دخالت دولت را در اولویت قرار می‌دهند.

    Many Conservative voters advocate for lower taxes and reduced public spending.

    بسیاری از رای‌دهندگان حزب محافظه‌کار از کاهش مالیات و کاهش هزینه‌های عمومی حمایت می‌کنند.

    noun countable

    (Conservative) پیرو حزب محافظه‌کار

    همچنین می‌توان از Tory استفاده کرد.

    The Conservative argued for lower taxes during the debate.

    پیروان حزب محافظه‌کار در طول این مناظره به‌دنبال کاهش مالیات بودند.

    As a lifelong Conservative, she strongly believed in free market principles.

    او به‌عنوان یک پیرو حزب محافظه‌کار دائمی، شدیداً به اصول بازار آزاد اعتقاد داشت.

    noun countable

    سیاست محافظه‌کار

    Many conservatives advocate for lower taxes and limited government spending.

    بسیاری از محافظه‌کاران از مالیات‌های کمتر و هزینه‌های محدود دولت حمایت می‌کنند.

    The conservative often emphasizes the need for community-based solutions.

    محافظه‌کاران اغلب بر نیاز به راه‌حل‌های مبتنی‌بر جامعه تأکید می‌کند.

    adjective

    (Conservative) (مربوط به) یهودیت محافظه‌کار (جنبش مذهبی یهودی که اقتدار قوانین و سنت یهودی را عمدتاً ناشی از رضایت مردم بیش از نسل‌ها می‌داند.)

    The Conservative synagogue welcomed families with open arms.

    کنیسه‌ی یهودیت محافظه‌کار از خانواده‌ها با آغوش باز استقبال کرد.

    The Conservative community values education and heritage.

    جامعه‌ی یهودیت محافظه‌کار برای آموزش و میراث ارزش قائل است.

    adjective

    پزشکی (درمان) محافظه‌کارانه (درمانی که به اقدامات متعارف محدود می‌شود تا اقدامات شدیدتر یا پرخطر.)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    The surgeon opted for a conservative approach to ensure the patient's recovery without unnecessary risks.

    جراح رویکرد محافظه‌کارانه‌ای را برای اطمینان از بهبودی بیمار بدون خطرات غیرضروری انتخاب کرد.

    Her conservative treatment plan focused on rehabilitation rather than invasive procedures.

    برنامه‌ی درمانی محافظه‌کارانه‌ی او به‌جای روش‌های تهاجمی بر توان‌بخشی متمرکز بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد conservative

    1. adjective cautious, moderate, tending to preserve the status quo
      Synonyms:
      traditional conventional controlled moderate cautious steady stable firm guarded sober orthodox right right-wing inflexible unchanging constant timid fearful hidebound obstinate reactionary illiberal unimaginative uncreative undaring traditionalistic not extreme middle-of-the-road right of center old line old guard tory holding to unchangeable progressive die-hard redneck white bread fogyish bourgeois in a rut hard hat fuddy-duddy quiet
      Antonyms:
      liberal incautious progressive exaggerated left-wing radical
    1. noun person who is cautious, moderate; an opponent of change
      Synonyms:
      moderate right traditionalist conventionalist reactionary old guard conserver preserver right-winger stick-in-the-mud obstructionist diehard hard hat middle-of-the-roader old liner standpat tory moderatist unprogressive classicist redneck bitter-ender silk-stocking rightist
      Antonyms:
      liberal progressive radical left-winger

    سوال‌های رایج conservative

    شکل جمع conservative چی میشه؟

    شکل جمع conservative در زبان انگلیسی conservatives است.

    صفت تفضیلی conservative چی میشه؟

    صفت تفضیلی conservative در زبان انگلیسی more conservative است.

    صفت عالی conservative چی میشه؟

    صفت عالی conservative در زبان انگلیسی most conservative است.

    ارجاع به لغت conservative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conservative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conservative

    لغات نزدیک conservative

    • - conservationist
    • - conservatism
    • - conservative
    • - conservative force
    • - conservatize
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.