شکل جمع:
conservativesصفت تفضیلی:
more conservativeصفت عالی:
most conservativeمحافظهکارانه، محافظهکار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The committee took a conservative approach to the proposed budget changes.
این کمیته رویکردی محافظهکارانه در مورد تغییرات پیشنهادی بودجه داشت.
The conservative culture of the organization made it hard to introduce new ideas.
فرهنگ محافظهکارانهی سازمان، معرفی ایدههای جدید را دشوار کرده بود.
conservative politics
سیاستهای محافظهکارانه
سنتی، سنتگرا، سنتگرایانه، پیرو سنت قدیم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She does not like gaudy colors and dresses conservatively.
از رنگهای جلف خوشش نمیآید و سنتگرایانه لباس میپوشد.
Though well-groomed, his traditional appearance makes him look much older.
با اینکه آراسته است، ظاهر سنتیاش او را بسیار مسنتر نشان میدهد.
conservative art
هنر سنتگرا
(برآورد) خوشبینانه، محتاطانه، حد پایین، دست کم
Her conservative estimate of the project's cost surprised everyone.
برآورد حد پایین او از هزینهی پروژه همه را شگفتزده کرد.
Even with a cautious guess, the number of attendees exceeded expectations.
حتی با حدسی محتاطانه، تعداد شرکتکنندگان فراتر از حد انتظار بود.
a conservative estimate
برآورد محتاطانه
(Conservative) (مربوط به) حزب محافظهکار
همچنین میتوان از Tory استفاده کرد.
The Conservative policies prioritize free market principles and minimal government intervention.
سیاستهای حزب محافظهکار، اصول بازار آزاد و حداقل دخالت دولت را در اولویت قرار میدهند.
Many Conservative voters advocate for lower taxes and reduced public spending.
بسیاری از رایدهندگان حزب محافظهکار از کاهش مالیات و کاهش هزینههای عمومی حمایت میکنند.
(Conservative) پیرو حزب محافظهکار
همچنین میتوان از Tory استفاده کرد.
The Conservative argued for lower taxes during the debate.
پیروان حزب محافظهکار در طول این مناظره بهدنبال کاهش مالیات بودند.
As a lifelong Conservative, she strongly believed in free market principles.
او بهعنوان یک پیرو حزب محافظهکار دائمی، شدیداً به اصول بازار آزاد اعتقاد داشت.
سیاست محافظهکار
Many conservatives advocate for lower taxes and limited government spending.
بسیاری از محافظهکاران از مالیاتهای کمتر و هزینههای محدود دولت حمایت میکنند.
The conservative often emphasizes the need for community-based solutions.
محافظهکاران اغلب بر نیاز به راهحلهای مبتنیبر جامعه تأکید میکند.
(Conservative) (مربوط به) یهودیت محافظهکار (جنبش مذهبی یهودی که اقتدار قوانین و سنت یهودی را عمدتاً ناشی از رضایت مردم بیش از نسلها میداند.)
The Conservative synagogue welcomed families with open arms.
کنیسهی یهودیت محافظهکار از خانوادهها با آغوش باز استقبال کرد.
The Conservative community values education and heritage.
جامعهی یهودیت محافظهکار برای آموزش و میراث ارزش قائل است.
پزشکی (درمان) محافظهکارانه (درمانی که به اقدامات متعارف محدود میشود تا اقدامات شدیدتر یا پرخطر.)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The surgeon opted for a conservative approach to ensure the patient's recovery without unnecessary risks.
جراح رویکرد محافظهکارانهای را برای اطمینان از بهبودی بیمار بدون خطرات غیرضروری انتخاب کرد.
Her conservative treatment plan focused on rehabilitation rather than invasive procedures.
برنامهی درمانی محافظهکارانهی او بهجای روشهای تهاجمی بر توانبخشی متمرکز بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conservative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conservative