امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conservative

kənˈsɜrːvət̬ɪv kənˈsɜrːvət̬ɪv kənˈsɜːvətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conservatives
  • صفت تفضیلی:

    more conservative
  • صفت عالی:

    most conservative

توضیحات

همچنین در معنای چهارم و پنجم می‌توان از Tory به‌جای Conservative استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
محافظه‌کارانه، محافظه‌کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- conservative politics
- سیاست‌های محافظه‌کارانه
- The committee took a conservative approach to the proposed budget changes.
- این کمیته رویکردی محافظه‌کارانه در مورد تغییرات پیشنهادی بودجه داشت.
adjective
سنتی، سنت‌گرا، سنت‌گرایانه، پیرو سنت قدیم
- She does not like gaudy colors and dresses conservatively.
- از رنگ‌های جلف خوشش نمی‌آید و سنت‌گرایانه لباس می‌پوشد.
- conservative art
- هنر سنت‌گرا
adjective
(برآورد) خوش‌بینانه، محتاطانه، حد پایین، دست کم
- a conservative estimate
- برآورد محتاطانه
- Her conservative estimate of the project's cost surprised everyone.
- برآورد حد پایین او از هزینه‌ی پروژه همه را شگفت‌زده کرد.
adjective
(Conservative) (مربوط به) حزب محافظه‌کار
- The Conservative policies prioritize free market principles and minimal government intervention.
- سیاست‌های حزب محافظه‌کار، اصول بازار آزاد و حداقل دخالت دولت را در اولویت قرار می‌دهند.
- Many Conservative voters advocate for lower taxes and reduced public spending.
- بسیاری از رای‌دهندگان حزب محافظه‌کار از کاهش مالیات و کاهش هزینه‌های عمومی حمایت می‌کنند.
noun countable
(Conservative) پیرو حزب محافظه‌کار
- The Conservative argued for lower taxes during the debate.
- پیروان حزب محافظه‌کار در طول این مناظره به‌دنبال کاهش مالیات بودند.
- As a lifelong Conservative, she strongly believed in free market principles.
- او به‌عنوان یک پیرو حزب محافظه‌کار دائمی، شدیداً به اصول بازار آزاد اعتقاد داشت.
noun countable
سیاست محافظه‌کار
- Many conservatives advocate for lower taxes and limited government spending.
- بسیاری از محافظه‌کاران از مالیات‌های کمتر و هزینه‌های محدود دولت حمایت می‌کنند.
- The conservative often emphasizes the need for community-based solutions.
- محافظه‌کاران اغلب بر نیاز به راه‌حل‌های مبتنی‌بر جامعه تأکید می‌کند.
adjective
(Conservative) (مربوط به) یهودیت محافظه‌کار (جنبش مذهبی یهودی که اقتدار قوانین و سنت یهودی را عمدتاً ناشی از رضایت مردم بیش از نسل‌ها می‌داند.)
- The Conservative synagogue welcomed families with open arms.
- کنیسه‌ی یهودیت محافظه‌کار از خانواده‌ها با آغوش باز استقبال کرد.
- The Conservative community values education and heritage.
- جامعه‌ی یهودیت محافظه‌کار برای آموزش و میراث ارزش قائل است.
adjective
پزشکی (درمان) محافظه‌کارانه (درمانی که به اقدامات متعارف محدود می‌شود تا اقدامات شدیدتر یا پرخطر.) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
- The surgeon opted for a conservative approach to ensure the patient's recovery without unnecessary risks.
- جراح رویکرد محافظه‌کارانه‌ای را برای اطمینان از بهبودی بیمار بدون خطرات غیرضروری انتخاب کرد.
- Her conservative treatment plan focused on rehabilitation rather than invasive procedures.
- برنامه‌ی درمانی محافظه‌کارانه‌ی او به‌جای روش‌های تهاجمی بر توان‌بخشی متمرکز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conservative

  1. adjective cautious, moderate, tending to preserve the status quo
    Synonyms:
    bourgeois constant controlled conventional die-hard fearful firm fogyish fuddy-duddy guarded hard hat hidebound holding to illiberal in a rut inflexible middle-of-the-road not extreme obstinate old guard old line orthodox quiet reactionary redneck right right of center right-wing sober stable steady timid Tory traditional traditionalistic unchangeable unchanging uncreative undaring unimaginative unprogressive white bread
    Antonyms:
    exaggerated incautious left-wing liberal progressive radical
  1. noun person who is cautious, moderate; an opponent of change
    Synonyms:
    bitter-ender classicist conserver conventionalist diehard hard hat middle-of-the-roader moderate moderatist obstructionist old guard old liner preserver reactionary redneck right rightist right-winger silk-stocking standpat stick-in-the-mud Tory traditionalist unprogressive
    Antonyms:
    left-winger liberal progressive radical

ارجاع به لغت conservative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conservative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conservative

لغات نزدیک conservative

پیشنهاد بهبود معانی