بدون ابتکار، غیرخلاق، خالی از نوآوری، عاری از تخیل، پیشپاافتاده، معمولی، خستهکننده، کلیشهای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The service is great but the menu is unimaginative.
سرویسدهی عالی اما منو، معمولی و بدون ابتکار است.
The company’s unimaginative approach to advertising failed to attract customers.
رویکرد غیرخلاقانهی شرکت در تبلیغات نتوانست مشتریها را جذب کند.
a predictable and unimaginative plot
طرحی قابل پیشبینی و بدون ابتکار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unimaginative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unimaginative