فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Creative

kriˈeɪtɪv kriˈeɪtɪv

صفت تفضیلی:

more creative

صفت عالی:

most creative

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

(ذهن، شخص، فعالیت) آفریننده، خلاق، خلاقه، آفرینشگر، سازنده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

a creative force

نیروی خلاقه

She's very creative and always coming up with new ideas.

او بسیار خلاق است و همیشه ایده‌های جدیدی مطرح می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My father had a creative mind.

پدرم ذهن خلاقی داشت.

adjective

(مربوط به) آفرینش، ایجادی، آفرینشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creative

  1. adjective artistic, imaginative
    Synonyms:
    clever cool gifted inventive original productive innovative imaginative ingenious inspired stimulating visionary fertile prolific innovational originative formative leading-edge deviceful innovatory demiurgic way out
    Antonyms:
    unimaginative unproductive ungifted untalented uncreative uninspired

لغات هم‌خانواده creative

  • adjective
    creative

ارجاع به لغت creative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creative

لغات نزدیک creative

پیشنهاد بهبود معانی